افتخارم اينكه رافضي هستم
تبهای اولیه
[/color][/color][/size]
اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا «1» إِنَّكُمْ وَفَيْتُمْ بِمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِيثَاقَكُمْ مِنْ وَلَايَتِنَا وَ إِنَّكُمْ لَمْ تُبَدِّلُوا بِنَا غَيْرَنَا وَ لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَعَيَّرَكُمُ اللَّهُ كَمَا عَيَّرَهُمْ حَيْثُ يَقُولُ جَلَّ ذِكْرُهُ- وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ «2» يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «3» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ- الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ «4» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ شِيعَتَنَا وَ عَدُوَّنَا فِي آيَةٍ مِنْ كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «5» فَنَحْنُ الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ عَدُوُّنَا الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ وَ شِيعَتُنَا هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ مَا اسْتَثْنَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَا أَتْبَاعِهِمْ مَا خَلَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ شِيعَتَهُ فَقَالَ فِي كِتَابِهِ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ- يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ «6» يَعْنِي بِذَلِكَ عَلِيّاً ع وَ شِيعَتَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ إِذْ يَقُولُ- يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «7» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ «8» وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا إِلَّا الْأَئِمَّةَ ع وَ شِيعَتَهُمْ فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ
أُولئِكَ رَفِيقاً «1» فَرَسُولُ اللَّهِ ص فِي الْآيَةِ النَّبِيُّونَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ إِذْ حَكَى عَنْ عَدُوِّكُمْ فِي النَّارِ بِقَوْلِهِ- وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ «2» وَ اللَّهِ مَا عَنَى وَ لَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ صِرْتُمْ عِنْدَ أَهْلِ هَذَا الْعَالَمِ شِرَارَ النَّاسِ وَ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ تُحْبَرُونَ «3» وَ فِي النَّارِ تُطْلَبُونَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا مِنْ آيَةٍ نَزَلَتْ تَقُودُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَا تَذْكُرُ أَهْلَهَا بِخَيْرٍ إِلَّا وَ هِيَ فِينَا وَ فِي شِيعَتِنَا وَ مَا مِنْ آيَةٍ نَزَلَتْ تَذْكُرُ أَهْلَهَا بِشَرٍّ وَ لَا تَسُوقُ إِلَى النَّارِ إِلَّا وَ هِيَ فِي عَدُوِّنَا وَ مَنْ خَالَفَنَا فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ ذَلِكَ بُرَآءُ «4» يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى فَقَالَ حَسْبِي
[/color][/size]
واگذاردند و بموسى كه او را در هدايت ديدند پيوستند، و آنها را در لشكر موسى «رافضى» ناميدند چون فرعون را واگذاردند، (1) و آنها در ميان لشكر موسى از همه در عبادت كوشاتر و نسبت بدوستى موسى و هارون و فرزندانشان از همگى محكمتر بودند، پس خداى عز و جل بموسى وحى فرمود: كه اين نام را در تورات براى آنها ثبت كن زيرا من آنها را باين نام ناميدهام و اين نام را بدانها عطا كردهام، موسى (ع) آن نام را براى آنها ثبت فرمود، و پس از آن خداوند اين نام را براى شما ذخيره كرد تا آن را بشما عطا فرمود، اى ابا محمد اينان خوبى را واگذاردند و شما شر را واگذارديد، مردم به دستههاى مختلفى پراكنده شدند و بشعبههاى زيادى منقسم گشتند، و شما در شعبه خاندان پيامبرتان درآمديد و بدان راهى كه آنان رفتند شما هم بدان راه رفتيد، و همان را كه خدا براى شما انتخاب فرمود شما برگزيديد و همان را كه خدا خواست خواستيد، مژده باد بر شما، و باز هم مژده باد بر شما، كه بخدا سوگند شمائيد مورد رحمت حق كه هر كارى از نيكوكارتان پذيرفته گردد، و از بدكارتان گذشت شود، هر كه روز قيامت بدون آن عقيدهاى كه شما داريد به پيشگاه خداى عز و جل بيايد نه كار نيكى از او پذيرفته شود و نه از كارى از كارهاى بد او گذشت شود، اى ابا محمد آيا خوشحالت كردم؟
(1) ابو بصير- قربانت! برايم بيفزا! امام عليه السّلام فرمود: اى ابا محمد همانا خداوند در قرآنش شما را ياد كرده و فرموده: «از مؤمنان مردانى هستند كه وفا كردند به پيمانى كه با خدا بسته بودند، برخى از ايشان مدت خود را بسر برده (و از اين جهان رفتند) و برخى چشم براه (مرگ) اند و بهيچ وجه تغييرى نيافتهاند» (سوره احزاب آيه 23). شمائيد كه وفا كرديد بدان پيمانى كه خدا در مورد ولايت ما از شما گرفته بود، و شمائيد كه ديگرى را بجاى ما نگرفتيد، و اگر چنين نميكرديد خداوند شما را سرزنش كرده در آنجا كه فرمايد: «بيشتر آنها را به پيمانى پاىبند نيافتيم و بيشترشان را فاسق و بدكار يافتيم» (سوره اعراف آيه 102) اى ابا محمد خوشحالت كردم؟
[/color][/size]
و جانبازان مائيم. (1) و شايستگان شمائيد، پس نامور شويد بشايستگى و صلاح چنانچه خداى عز و جل شما را چنين ناميده اى ابا محمد آيا خوشحالت كردم؟
احسنت ...
:ok:
در واقع افتخار هر شیعه این است که او را با لقبی صدا کنند که خداوند متعال آن را برایشان برگزیده است . ان لقب رافضی است
رافضی ام رافضی ام رافضی
سوال کردن که حرام نیست هست؟ من سوال می کنم...
اگر غیر مسلمانی ازت بپرسد:
آیه صیغه کجاست؟
آیه خمس کجاست؟
آیه عصمت کجاست؟
جواب داری؟
سلام
بله
سوال اولتون
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيكُمْ فِيمَا تَرَاضَيتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(النساء/24)
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شدهايد؛ (زيرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اينها احکامي است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها (که گفته شد)، براي شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختيار کنيد؛ در حالي که پاکدامن باشيد و از زنا، خودداري نماييد. و زناني را که متعه [= ازدواج موقت] ميکنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهي بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يکديگر توافق کردهايد. (بعدا ميتوانيد با توافق، آن را کم يا زياد کنيد.) خداوند، دانا و حکيم است.
آیه خمس کجاست؟
جواب سوال دوم
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ(الأنفال/41)
بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
آیه عصمت کجاست؟
جواب سوال سوم
وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا(الأحزاب/33)
و در خانههاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد؛ خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
که بخش عصمت
إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا(الأحزاب/33)
موفق در اندیشه
البته دلایل بسیاری برای هریک هست:Kaf:
ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم
قرآن کریم 54:17
سوال اول
متعه رو از کجات آوردی؟ ازدواج بنابر قرآن و پیامبر(ص) یک نوع بودو بس ومن منکر وجود مته یا صیغه در اسلام نمیشوم چرا بوده است اما بدستور پیامبر و مخصوص زمان جنگ که توسط خود رسول الله نیز منسوخ شد اما درباره آیه توجه کنید که ازدواج یک نوع دارد و آیه به این اشاره میکند که پس از آمیزش باید مهر را ادا کردی که حقیست برگردن شوهر و هیچ ربطی به صیغه ندارد اگر متعه ای بود خود قرآن صراحتا ب آن اشاره ای جزیی میکرد همچون بحث حج که خداوند آن را به دو نوع تمتع و عمره تقسیم میکند
آیا تعقل نمی کنید؟
سوال دوم
بابا منطقی باش عقلت کجاست؟ والله قرآن بخاطر توی انسان نازل شده بفهم نمی فهمی غنیمت مختص جنگه؟ توروخدا تعقل کن آیه درمورد جنگهاست که این امر الهی است که باید هرچه غنیمت بدست آورده اند خمس آن را به نبی مکرم اسلام دهند و ورای ازآن اگرهم اینطور باشد که برای مساکین هست نه برای امام زمان
سوال سوم
تو رو قرآن آیه تطهیرو تو خلوت خودت 1بار بخون بابا آیه قبلشو بخون که خداوند زنان پیامبر اسلام رو بخوبی ها دارند ترویج میکنند تا اونها رو از هر آسیبی و بدی حفظ فرماید چه ربطی به عصمت داره؟
ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم
قرآن کریم 54:17
سلام
اگر این را می گویید من این را می اورم
ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ(البقرة/2)
آن کتاب با عظمتي است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.
می بینید که قران برای پرهیزگاران مایه هدایت و رستگاری است:Gol:
متعه رو از کجات آوردی؟ ازدواج بنابر قرآن و پیامبر(ص) یک نوع بودو بس ومن منکر وجود مته یا صیغه در اسلام نمیشوم چرا بوده است اما بدستور پیامبر و مخصوص زمان جنگ که توسط خود رسول الله نیز منسوخ شد
کی منسوخ شد؟
سند نسخش رابیاورید
البته باید دید ایا پیامبر می تواند حکم اللهی که برای ان در قران نسخی نیامده نسخ کند؟
و اصلا چگونه اثبات می شود و...
آیه به این اشاره میکند که پس از آمیزش باید مهر را ادا کردی که حقیست برگردن شوهر و هیچ ربطی به صیغه ندارد اگر متعه ای بود خود قرآن صراحتا ب آن اشاره ای جزیی میکرد همچون بحث حج که خداوند آن را به دو نوع تمتع و عمره تقسیم میکند
آیا تعقل نمی کنید؟
پس من توصیه می کنم آیه را یک بار دیگر مطالعه کنید
آیا پرهیگاری پیشه نمی کنید؟:Gol:
بابا منطقی باش عقلت کجاست؟ والله قرآن بخاطر توی انسان نازل شده بفهم نمی فهمی غنیمت مختص جنگه؟ توروخدا تعقل کن آیه درمورد جنگهاست که این امر الهی است که باید هرچه غنیمت بدست آورده اند خمس آن را به نبی مکرم اسلام دهند و ورای ازآن اگرهم اینطور باشد که برای مساکین هست نه برای امام زمان
پس دقت نکردید باز!!
اینگونه تعقل می کنید
اگر درست اندیشه نمی کنید
لا اقل پرهیزگاری پیشه کنید و از اهل ذکر بپرسید
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(النحل/43)
و پيش از تو، جز مرداني که به آنها وحي ميکرديم، نفرستاديم! اگر نميدانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نکنيد از اينکه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)
من تعقلم می گوید که گفته شده غنیمت
کسب معاش خواناده جهاد در راه خداست!1
شنیدید که؟
تازه بر فرض که بخواهیم بر مبنا سخن شما حرف بزنیم پس آیات قران را کنار گزاشته و تفکر نکنیم
برای چیزی که روشن است و تنها یک معنا استنباط می شود تعقل چکار آید؟
وقتی 2 * 2 می شه 4 باید روش فکر کرد؟
و اما درمورد سهم امام زمان دقت نفرمودید
بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
افرادی که خمس بهشان بنا بر این نص تعلق می گیرد
1- پیامبر
2- ذی القربی
3-یتیمان
4-مسکینان
5-واماندگان در راه
(به معنا دقت کنید هرگونه غنیمتی می گوید)
پیامبر که مشخص است
ذی القربی هم که امامان هستند
یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه هم که مشخص هستند!!
سهم خمس پیامبر بعد از رحلت به امام می رسد!!
که همان طو که می بینید الان امام زمان (ع) زنده اند و 2 سهم از خمس مال ایشان می شود
برای بحث دقیق تر به کارشناسان مربوطه مراجعه کنید
سوال سوم
تو رو قرآن آیه تطهیرو تو خلوت خودت 1بار بخون بابا آیه قبلشو بخون که خداوند زنان پیامبر اسلام رو بخوبی ها دارند ترویج میکنند تا اونها رو از هر آسیبی و بدی حفظ فرماید چه ربطی به عصمت داره؟
اولا واژه تطهیرا است
2 قسمت دوم آیه مجزا از قسمت اول است
با توجه به ضمایر
و سه با خواندن حدیث کسی نص روایی نیز روشن می شه
دوست گرامی قران برای فهم ما روشن شده است!!!
دقت کنید این روش بیان تو زندگی روزمره ما فراوان است!!!
مثلا من می گویم
ای مردم سلام بخصوص شما جناب قدس شریف
یا می گوید
خانم ها و اقایان سلام بخصوص شما آقا و خانم فلان نام!!!
این ها رو دقت کنی روش بیان روشنه
و اما ادامه در مورد تطهیر
فکر کنم آیه روشن ترجمه شده!!!
هر گونه رجس و پلیدی!!!
حال هرچه جزء اینها محسوب بشه اهل بیت که ائمه اطهار هستند
از ان مبری هستند
مثل دروغ
فحشا
و...
که معنی عصمت میده:Gol:
اینجا جای مناسب بحث نیست
می تونید اگر دنبال جوابید انجمن مربوطه سوال را مطرح نمایید و یا موضوعات کثیری در این مورد در سایت خواهید یافت که بحث شده رویش:Gol:
اگر خیر
که الله اعلم:Gol:
ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم
قرآن کریم 54:17
سلام
اگر این را می گویید من این را می اورم
ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ(البقرة/2)
آن کتاب با عظمتي است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.
می بینید که قران برای پرهیزگاران مایه هدایت و رستگاری است:Gol:
متعه رو از کجات آوردی؟ ازدواج بنابر قرآن و پیامبر(ص) یک نوع بودو بس ومن منکر وجود مته یا صیغه در اسلام نمیشوم چرا بوده است اما بدستور پیامبر و مخصوص زمان جنگ که توسط خود رسول الله نیز منسوخ شد
کی منسوخ شد؟
سند نسخش رابیاورید
البته باید دید ایا پیامبر می تواند حکم اللهی که برای ان در قران نسخی نیامده نسخ کند؟
و اصلا چگونه اثبات می شود و...
آیه به این اشاره میکند که پس از آمیزش باید مهر را ادا کردی که حقیست برگردن شوهر و هیچ ربطی به صیغه ندارد اگر متعه ای بود خود قرآن صراحتا ب آن اشاره ای جزیی میکرد همچون بحث حج که خداوند آن را به دو نوع تمتع و عمره تقسیم میکند
آیا تعقل نمی کنید؟
پس من توصیه می کنم آیه را یک بار دیگر مطالعه کنید
آیا پرهیگاری پیشه نمی کنید؟:Gol:
بابا منطقی باش عقلت کجاست؟ والله قرآن بخاطر توی انسان نازل شده بفهم نمی فهمی غنیمت مختص جنگه؟ توروخدا تعقل کن آیه درمورد جنگهاست که این امر الهی است که باید هرچه غنیمت بدست آورده اند خمس آن را به نبی مکرم اسلام دهند و ورای ازآن اگرهم اینطور باشد که برای مساکین هست نه برای امام زمان
پس دقت کنید:Gol:
اگر درست اندیشه نمی کنید
لا اقل پرهیزگاری پیشه کنید و از اهل ذکر بپرسید
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(النحل/43)
و پيش از تو، جز مرداني که به آنها وحي ميکرديم، نفرستاديم! اگر نميدانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نکنيد از اينکه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)
من تعقلم می گوید که گفته شده غنیمت
کسب معاش خانواده جهاد در راه خداست!!
شنیدید که؟
تازه بر فرض که بخواهیم بر مبنا سخن شما حرف بزنیم پس آیات قران را کنار گزاشته و تفکر نکنیم
برای چیزی که روشن است و تنها یک معنا استنباط می شود تعقل چکار آید؟
وقتی 2 * 2 می شه 4 باید روش فکر کرد؟
و اما درمورد سهم امام زمان دقت نفرمودید
بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست!
افرادی که خمس بهشان بنا بر این نص تعلق می گیرد
1- پیامبر
2- ذی القربی
3-یتیمان
4-مسکینان
5-واماندگان در راه
(به معنا دقت کنید هرگونه غنیمتی می گوید)
پیامبر که مشخص است
ذی القربی هم که امامان هستند
یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه هم که مشخص هستند!!
سهم خمس پیامبر بعد از رحلت به امام می رسد!!
که همان طو که می بینید الان امام زمان (ع) زنده اند و 2 سهم از خمس مال ایشان می شود
برای بحث دقیق تر به کارشناسان مربوطه مراجعه کنید
سوال سوم
تو رو قرآن آیه تطهیرو تو خلوت خودت 1بار بخون بابا آیه قبلشو بخون که خداوند زنان پیامبر اسلام رو بخوبی ها دارند ترویج میکنند تا اونها رو از هر آسیبی و بدی حفظ فرماید چه ربطی به عصمت داره؟
اولا واژه تطهیرا است
2 قسمت دوم آیه مجزا از قسمت اول است
با توجه به ضمایر
و سه با خواندن حدیث کسی نص روایی نیز روشن می شه
دوست گرامی قران برای فهم ما روشن شده است!!!
دقت کنید این روش بیان تو زندگی روزمره ما فراوان است!!!
مثلا من می گویم
ای مردم سلام بخصوص شما جناب قدس شریف
یا می گوید
خانم ها و اقایان سلام بخصوص شما آقا و خانم فلان نام!!!
این ها رو دقت کنی روش بیان روشنه
و اما ادامه در مورد تطهیر
فکر کنم آیه روشن ترجمه شده!!!
هر گونه رجس و پلیدی!!!
حال هرچه جزء اینها محسوب بشه اهل بیت که ائمه اطهار هستند
از ان مبری هستند
مثل دروغ
فحشا
و...
که معنی عصمت میده:Gol:
اینجا جای مناسب بحث نیست
می تونید اگر دنبال جوابید انجمن مربوطه سوال را مطرح نمایید و یا موضوعات کثیری در این مورد در سایت خواهید یافت که بحث شده رویش:Gol:
اگر خیر
که الله اعلم:Gol:
جناب قدس شریف، این حرف های هاشمی در شبکه کلمه است. کاملا مشخص است.
دوست عزیز. من جای شما بودم با این شبکه تماس می گرفتم و به خاطر این رسوایی هرچه می توانستم نثارشان میکردم.
دفعه بعد که فکر کردید چیز جدیدی کشف کردید! از یک عالم با تقوا در مورد صحت و سقم آن جویا شده بعد آن را تبلیغ کنید که اینجور گیر نکنید.
حالا شما یکبار با این آقای هاشمی تماس بگیرید و از ایشان بخواهید که سوره ی تحریم را برای شما تفسیر کند، من به شما قول می دهم بعد از آن خودتان می آیید اینجا و می فرمایید آیه تطهیر شامل زنان پیامبر (ص) نمی شود.
[FONT=Arial Black]مشروعيت ازدواج موقت در کتاب هاي اهل سنت
فهرست مطالب
[FONT=Arial Black]مشروعيت ازدواج موقت در کتاب هاي اهل سنت
[FONT=Arial Black]اتفاق شيعه وسني در تعريف متعه و ازدواج دانستن آن :
[FONT=Arial Black]اتفاق شيعه و سني در اينکه متعه در صدر اسلام مدتي جايز بوده است :
[FONT=Arial Black]اختلاف بين شيعه وسني در مورد متعه در چيست؟
[FONT=Arial Black]ادله حليت متعه:
[FONT=Arial Black]1- كلام خداوند متعال :
[FONT=Arial Black]اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :
[FONT=Arial Black]2- نهي عمر از دو متعه حلال
[FONT=Arial Black]مدارک اين روايت در کتب اهل سنت
[FONT=Arial Black]ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت :
[FONT=Arial Black]ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :
[FONT=Arial Black]3- روايات دال بر حليت متعه در کتب اهل سنت:
[FONT=Arial Black]5- نظر صحابه ، تابعين و علماي اهل سنت و سيره آنها در مورد متعه :
[FONT=Arial Black]مالك بن أنس:
[FONT=Arial Black]احمد بن حنبل :
[FONT=Arial Black]صحابه اي متعه کرده و يا آن را جايز مي دانسته اند :
[FONT=Arial Black]تابعين و يا علماي اهل سنت که متعه کرده و يا آن را جايز دانسته اند:
[FONT=Arial Black]آيا متعه نسخ شده است؟
[FONT=Arial Black]1- نسخ با آيه سوره مومنون :
[FONT=Arial Black]2- نسخ با آيه ميراث :
[FONT=Arial Black]نسخ با نهي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در غزوه خيبر:
[FONT=Arial Black]آيا صحيح است که امير مومنان فرموده اند متعه در خيبر نسخ شد؟
[FONT=Arial Black]آيا شما قبول مي کنيد که کسي با خواهر يا مادر شما متعه کند
[FONT=Arial Black]1 - گفتگو ميان امام باقر عليه السلام و ليثي&rlm :
[FONT=Arial Black]2 - گفتگو ميان ابو حنيفه و مؤمن طاق&rlm :
[FONT=Arial Black]متعه چيست؟
[FONT=Arial Black]مساله متعه يا ازدواج موقت ، از جمله مسائلي است که اختلاف بين شيعه و سني در مورد آن بسيار شديد بوده و اهل سنت از آن به عنوان حربه اي بر ضد شيعه استفاده مي کنند .
[FONT=Arial Black]اتفاق شيعه وسني در تعريف متعه و ازدواج دانستن آن :
[FONT=Arial Black]در ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه همگي علماي مذاهب در اين نکته اتفاق دارند که "متعه ازدواجي است که در آن مرد و زن مدت زماني را براي عقد معين مي کنند و پس از گذشتن مدت ، خود به خود محرميت از بين رفته و احتياجي به طلاق ندارد ".
[FONT=Arial Black]قال أبو عمر (بن عبد البر) لم يختلف العلماء من السلف والخلف أنّ المتعة نكاح إلى أجل لا ميراث فيه ، والفرقة تقع عند انقضاء الأجل من غير طلاق. وقال ابن عطية : وكانت المتعة أن يتزوج الرجل المرأة بشاهدين وإذن الولي إلى أجل مسمّى ، وعلى أن لا ميراث بينهما ، ويعطيها ما اتفقا عليه ، فإذا انقضت المدة فليس له عليها سبيل ويستبرئ رحمها : لان الولد لا حق فيه بلا شك ، فإن لم تحمل حلت لغيره.
[FONT=Arial Black]تفسير قرطبي ج5 ص132
[FONT=Arial Black]ابو عمر (بن عبد البر) گفته است که هيچ يک از علماي سلف و گذشته در اين اختلاف نداشته اند که متعه ، ازدواجي است که در آن ارث نيست و جدايي در آن با گذشتن مدت و بدون طلاق صورت مي گيرد . وابن عطيه گفته است : متعه اين است که شخص با زن ازدواج کند و دو شاهد و اذن ولي داشته باشد و تاريخ (براي انتهاي عقد) معين کند . و چنين است که ارثي در بين آن دو نباشد و اينکه هر مقداري را که بر آن موافقت نمودند ، (به عنوان مهر زن ) به وي بدهد . پس وقتي که مدت زمان گذشت ديگر مرد راهي بر اين زن نخواهد داشت ( ديگر همسر او نيست ) و زن بايد عده نگه دارد . زيرا فرزند در متعه به پدر ملحق مي شود . پس اگر اين زن عده باردار نمي شد (عده نداشت) براي ديگران حلال مي شود ( مي توانند با وي ازدواج کنند)
[FONT=Arial Black]تفسير طبري ج5 ص 12 سوره نساء ذيل آيه 24 نيز همين مطلب را مي گويد .
[FONT=Arial Black]اتفاق شيعه و سني در اينکه متعه در صدر اسلام مدتي جايز بوده است :
[FONT=Arial Black]همچنين در اينکه متعه مدت زماني در ايام حيات رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مشروع بوده است هيچ شکي نيست :
[FONT=Arial Black]ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام
[FONT=Arial Black]هيچ شكي در اين نيست که متعه در ابتداي اسلام جايز بوده است .
[FONT=Arial Black]تفسير ابن كثير ج1 ص475
[FONT=Arial Black]پس ادعاي حليت اضطراري آن مانند حليت گوشت مرده و خون در حال اضطرار نيز معني ندارد . زيرا ضرورت ، در هر زماني حکم حرمت را &ndash در هر موضوعي که باشد - بر مي دارد و مختص به زمان رسول خدا نيست .
[FONT=Arial Black]اختلاف بين شيعه وسني در مورد متعه در چيست؟
[FONT=Arial Black]اما اختلاف اصلي در اين است که آيا براي اين حکم در زمان خود رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم نسخي وارد شده است يا اينکه حکم به حرمت متعه بعد از وفات ايشان و توسط ديگران وضع شده است ؟
[FONT=Arial Black]مشهور بين اهل سنت نظر اول و اجماع شيعه بر نظر دوم است .
[FONT=Arial Black]ادله حليت متعه:
[FONT=Arial Black]براي اثبات حليت متعه - جدا از اجماعي که حتي اهل سنت نيز آن را در مورد سالهاي اوليه اسلام نقل کرده اند - مي توان از قرآن کريم و روايات رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم استفاده نمود :
[FONT=Arial Black]1- كلام خداوند متعال :
[FONT=Arial Black]فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) سوره نساء آيه 24 )
[FONT=Arial Black]اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :
[FONT=Arial Black]الف) كلمات مفسرين در اين زمينه:
[FONT=Arial Black]مفسرين شيعه و سني در اين نکته که نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه ثابت شده و اثبات حرمت و يا نسخ آن به دليل نياز دارد :
[FONT=Arial Black]1- وقال الجمهور : المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام
[FONT=Arial Black]جمهور علما( مشهور علما) گفته اند که مراد از اين آيه متعه است که در صدر اسلام بوده است .
[FONT=Arial Black]تفسير القرطبي ج 5 ص 130
[FONT=Arial Black]2- وإلى ذلك ذهبت الإمامية والآية أحد أدلتهم على جواز المتعة وأيدوا استدلالهم بها بأنها في حرف أبي فما استمعتم به منهن إلى أجل مسمى وكذلك قرأ ابن عباس وابن مسعود رضي الله تعالى عنهم والكلام في ذلك شهير ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت
[FONT=Arial Black]و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس "إلي أجل مسمي" بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد .
[FONT=Arial Black]روح المعاني ج5/ص5
[FONT=Arial Black]3- وقد استدل بعموم هذه الآية على نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلى أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روى عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام أحمد وكان بن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤون فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي فآتوهن أجورهن فريضة وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]و به اين آيه براي اثبات نکاح متعه استدلال شده است ؛ وشکي نيست که متعه در ابتدا جايز بوده است و سپس نسخ شده است ؛ و شافعي همين نظر را دارد و عده اي چنين مي گويند که در ابتدا جايز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد ؛ و عدهاي ديگر بيشتر از اين نيز گفته اند . و عده اي نيز مي گويند تنها يک بار جايز شده و بعد از آن حرام شده و ديگر جايز نشد . و مباح بودن آن به خاطر ضرورت ، از ابن عباس و عده اي از صحابه نقل شده است. و اين روايت از امام احمد است . و ابن عباس و أبي بن کعب و سعيد بن جبير و سدي آيه را چنين مي خواندند: " إلي أجل مسمي ..." و مجاهى نيز گفته است که در نکاح متعه نازل شده است .
[FONT=Arial Black]تفسير ابن كثير ج1/ص475
[FONT=Arial Black]در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است :
[FONT=Arial Black]فتح القدير ج 1 ص499 - جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت - تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة - نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 - تفسير الرازي ج3 ص200
[FONT=Arial Black]ب) قرائت بسياري از بزرگان صحابه:
[FONT=Arial Black]طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن کعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي کرده اند:
[FONT=Arial Black]"فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ"
[FONT=Arial Black]1- أخبرنا أبو زكريا العنبري حدثنا محمد بن عبد السلام حدثنا إسحاق بن إبراهيم أنبأ النضر بن شميل أنبأ شعبة حدثنا أبو سلمة قال سمعت أبا نضرة يقول قرأت على بن عباس رضي الله عنهما فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة قال بن عباس فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى قال أبو نضرة فقلت ما نقرأها كذلك فقال بن عباس والله لأنزلها الله كذلك هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه
[FONT=Arial Black]شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد .
[FONT=Arial Black]ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد .
[FONT=Arial Black]اين حديث بنا بر نظر مسلم (در شروط صحت حديث) صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را در کتب خودشان نياورده اند .
[FONT=Arial Black]المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192
[FONT=Arial Black]قرائت ايشان در کتابهاي ذيل نيز نقل شده است :
[FONT=Arial Black]جامع البيان ج 5 ص19 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ج 7 ص 497 و 498- شرح النووي على صحيح مسلم ج 9 ص 179- الكشاف للزمخشري ج 1 ص519- أحكام القرآن للجصاص ج 2 ص 185- تفسير القرطبي ج5 ص130- تفسير ابن كثير ج1 ص486 - الدر المنثور ج 2 ص 139و 140 و...
[FONT=Arial Black]قطعا مقصو د ابن عباس نزول به عنوان قرآن نبوده است . چون تحريف قرآن به اجماع مسلمانان باطل است . بلکه مقصود نزول به عنوان تفسير اين آيه از جانب خداوند است . يعني خداوند متعال بعد از نزول آيه يا همزمان با آن مصداق وتفسير آيه را به همراه ذکر متن آيه ، به رسول خدا وحي مي نمود . پس مقصود اين آيه همان ازدواج تا زمان معين ومتعه است . جدا از لفظ استمتاع که در نص آيه آمده و مي تواند دليل ديگري بر اراده متعه باشد .
[FONT=Arial Black]2- نهيعمر از دو متعه حلال
[FONT=Arial Black]ا ز اموري که دلالت بر حليت متعه مي کند ، کلام عمر بن الخطاب است که گفت : دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي کنم و بر(انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .
[FONT=Arial Black]اگر در زمينه متعه نسخي از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم موجود بود ، قطعا عمر به آن استهشاد مي کرد ، اما چنين نکرده است .بنا بر اين ، روايت صراحت دارد در اينکه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحريم آن نظر شخصي عمر است .
[FONT=Arial Black]مدارک اين روايت در کتب اهل سنت :
[FONT=Arial Black]سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :
[FONT=Arial Black]وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .
[FONT=Arial Black]با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع
[FONT=Arial Black]المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6
[FONT=Arial Black]همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :
[FONT=Arial Black]مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان
[FONT=Arial Black]ماجراي يحيي بن اکثم و اين روايت :
[FONT=Arial Black]در همين زمينه روايتي از يحيي بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است :
[FONT=Arial Black]قال يحيى بن أكثم لشيخ بالبصرة: بمن اقتديت في جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطاب رضى اللّه عنه. قال: كيف وعمر كان أشدّ الناس فيها؟ قال: لأنّ الخبر الصحيح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ اللّه ورسوله قد أحلاّ لكم متعتين وإنّي محرّمهما عليكم وأعاقب عليهما. قبلنا شهادته ولم نقبل تحريمه.
[FONT=Arial Black]محاضرات الأدباء ج3 ص214
[FONT=Arial Black]يحيي بن أكثم به يكي ا ز شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسي تبعيت مي کني ؟ گفت از عمر . سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد که وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام مي کنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کرديم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم .
[FONT=Arial Black]ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :
[FONT=Arial Black]همچنين مأمون خليفه عباسي - که در نظر ايشان امير المومنين بوده است - نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :
[FONT=Arial Black]ايشان مي گويند روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند که متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليکه وي با عصبانيت مشغول مسواک کردن بود ، کلام عمر را ذکر کرده و گفت :
[FONT=Arial Black]" دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بکر بود و من آن دو را حرام مي کنم !!!"
[FONT=Arial Black]تو که هستي اي چپ چشم ( کنايه از کسي که به مطالب با ديد درست نگاه نمي کند) تا از آنچه که رسول خدا و ابو بکر انجام داده اند نهي کني؟
[FONT=Arial Black]پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت کسي که صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟
[FONT=Arial Black]در اين هنگام يحيي بن اکثم بر وي وارد شده و با وي خلوت کرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند .
[FONT=Arial Black]تاريخ بغداد ج 14 ص 203- تاريخ مدينة دمشق ج 64 ص 71- تهذيب الكمال ج 31 ص 214- وفيات الأعيان ج 5 ص 197
[FONT=Arial Black]3- روايات دال بر حليت متعه در کتب اهل سنت:
[FONT=Arial Black]در بسياري روايات مي بينيم كه صحابه صراحتا مي گويند که ايشان در زمان رسول خدا ، ابو بکر و قسمتي از دوران خلافت عمر متعه مي کرده وآن را جايز مي دانسته اند :
[FONT=Arial Black]حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ
[FONT=Arial Black]از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .
[FONT=Arial Black]صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و...
[FONT=Arial Black]شبيه همين روايت در مسند احمد وكتب ديگر ذكر شده است .
[FONT=Arial Black]مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و...
[FONT=Arial Black]4- كلام امير مومنان و ابن عباس : اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بدبخت زنا نمي کردند :
[FONT=Arial Black]اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي کنند که فرمود:
[FONT=Arial Black]لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقي.
[FONT=Arial Black]اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بد بخت زنا نمي کردند ( بلکه به متعه رو مي آوردند)
[FONT=Arial Black]تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت - الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت
[FONT=Arial Black]عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف (ج7 ص500 شماره14029) نقل مي کند
[FONT=Arial Black]قرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي کند .
[FONT=Arial Black]5- نظر صحابه ، تابعين و علماي اهل سنت و سيره آنها در مورد متعه :
[FONT=Arial Black]يکي از ادله اي که نمي توان آن را انکار کرد سيره صحابه و تابعين در عمل به متعه بعد از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوده است . اين عمل به قدري در ميان ايشان شايع بوده است که با توجه به آن نمي توان ادعاي نسخ متعه يا عالم نبودن اين عده زياد از علما و بزرگان صحابه و تابعين و نيز علماي اهل سنت را پذيرفت .
[FONT=Arial Black]وقد ثبت على تحليلها بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم جماعة من السلف رضى اللّه عنهم منهم من الصحابة رضى اللّه عنهم: أسماء بنت أبى بكر الصديق . وجابر بن عبد اللّه . وابن مسعود . وابن عباس. ومعاوية بن أبى سفيان ، وعمرو بن حريث . وأبو سعيد الخدرى . وسلمة . ومعبد أبناء أميّة بن خلف ، ورواه جابر بن عبد اللّه عن جميع الصحابة مدّة رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم . ومدّة أبى بكر . وعمر إلى قرب آخر خلافة عمر.
[FONT=Arial Black]واختلف في إباحتها عن ابن الزبير . وعن على فيها توقّف . وعن عمر بن الخطاب أنّه إنّما أنكرها إذا لم يشهد عليها عدلان فقط وأباحها بشهادة عدلين.
[FONT=Arial Black]ومن التابعين طاوس . وعطاء . وسعيد بن جبير . وسائر فقهاء مكّة أعزها اللّه
[FONT=Arial Black]المحلى ج 9 ص 519
[FONT=Arial Black]گروهي از سلف بر حليت متعه بع د از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر صديق است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .
[FONT=Arial Black]جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است . و نيز در زمان خلافت ابو بکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد)
[FONT=Arial Black]و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است .
[FONT=Arial Black]و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست .
[FONT=Arial Black]نيز قرطبي در کتاب الجامعلأحكامالقرآنقرطبيج 5 ص133 فتواي به حليت متعه را نظر علماي مکه و يمن مي داند .
[FONT=Arial Black]از سوي ديگر مي بينيم که بزرگان علماي اهل سنت نيز در مورد متعه نظر مخالفي نداشته اند و بالعکس حتي بسياري از ايشان به اين عمل رغبت بسيار نشان مي داند .
[FONT=Arial Black]مثلا عبد العزيز بن عبد الملک بن جريج از بزرگان علماي امويين و فقيه وعالم مکه که در زمان وي يکي از ارکان اصلي روايت بود و روايات وي به وفور در صحاح سته يافت مي شود 90 زن متعه اي داشت :
[FONT=Arial Black]1- قال أبو غسان زنيج سمعت جريرا الضبي يقول كان ابن جريج يرى المتعة تزوج بستين إمرأة وقيل إنه عهد إلى أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم ويتزوج واحدة مما نكح أبوه بالمتعة
[FONT=Arial Black]جرير مي گفت که نظر ابن جريج حليت متعه بود . او با 60 زن متعه کرد و گفته شده است که او نام ايشان را به اولادش گفت تا مبادا کسي از ايشان به اشتباه افتاده و با زني از زناني که پدرش با ايشان متعه کرده بود ازدواج کند!!!
[FONT=Arial Black]سير أعلام النبلاء ج6/ص331
[FONT=Arial Black]2- وقال محمد بن عبد الله بن عبد الحكم سمعت الشافعي يقول استمتع ابن جريج بتسعين امرأة حتى إنه كان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلبا للجماع
[FONT=Arial Black]سير أعلام النبلاء ج6/ص333
[FONT=Arial Black]از شافعي شنيدم که مي گفت : ابن جريج با 90زن متعه کرد ؛ حتي او شبها يک ظرف روغن کنجد به خود تنقيه مي کرد تا بتواند نزديکي کند !!!
[FONT=Arial Black]هم چنين از مالک بن أنس و أحمد بن حنبل دو فقيه بزرگ اهل سنت و رهبران مذاهب مالکي و حنفي نيز قول به جواز متعه نقل شده است :
[FONT=Arial Black]مالك بن أنس:
[FONT=Arial Black]1- وَتَفْسِيرُ الْمُتْعَةِ أَنْ يَقُولَ لِامْرَأَتِهِ : أَتَمَتَّعُ بِكَ كَذَا مِنْ الْمُدَّةِ بِكَذَا مِنْ الْبَدَلِ ، وَهَذَا بَاطِلٌ عِنْدَنَا جَائِزٌ عِنْدَ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ وَهُوَ الظَّاهِرُ مِنْ قَوْلِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ
[FONT=Arial Black]تفسير متعه آن است كه به زني گفته شود: من تو را براي فلان زمان و با فلان مقدار مال متعه مي&rlmكنم و اين در اعتقاد ما باطل است و مالك بن انس آن را جايز مي داند و گويا نظر ابن عباس هم چنين باشد .
[FONT=Arial Black]المبسوط للسرخسي ج5 ص152
[FONT=Arial Black]2- وفي أن النهي للتحريم أو الكراهة قولان لمالك
[FONT=Arial Black]در اينكه نهي (از خوردن گوشت الاغ ومتعه ) براي كراهت است يا حرمت مالك دو قول دارد .
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص198
[FONT=Arial Black]3- وَقَالَ مَالِكٌ : هُوَ جَائِزٌ ؛ لِأَنَّهُ كَانَ مَشْرُوعًا فَيَبْقَى إلَى أَنْ يَظْهَرَ نَاسِخُه وَاشْتَهَرَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ تَحْلِيلُهَا وَتَبِعَهُ عَلَى ذَلِكَ أَكْثَرُ أَصْحَابِهِ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ وَمَكَّةَُ
[FONT=Arial Black]مالک بن أنس مي گويد که متعه جايز است . زيرا در ابتدا مشروع بوده است . پس همينطور باقي مي ماند تا نسخش مشخص شود. مشهور است كه ابن عباس نيز آن را حلال مي&rlmدانست و بيشتر اصحاب او از اهل يمن و مكه نيز به تبعيت از ايشان ، آن را جايز مي&rlmدانستند
[FONT=Arial Black]تبيين الحقائق شرح كنز الدقائق فخر الدين ابو محمد عثمان بن علي زيلعي كتاب النكاح باب المتعة
[FONT=Arial Black]احمد بن حنبل :
[FONT=Arial Black]وقال أبو بكر فيها رواية أخرى أنها مكروهة غير حرام لأن ابن منصور سأل أحمد عنها فقال يجتنبها أحب إلي قال فظاهر هذا الكراهة دون التحريم
[FONT=Arial Black]از ابن قدامه نقل شده كه ابوبكر گفت: روايت ديگري وارد شده كه طبق آن ، متعه مكروه است ، نه حرام ؛ چون ابن منصور از احمد پرسيد و او گفت: به نظر من ، دوري كردن از آن ( متعه ) بهتر است. گفت: پس ظاهر اين گفته ، كراهت است نه حرمت.
[FONT=Arial Black]المغني ج7 ص136
[FONT=Arial Black]همين مطلب در کتابالكافي في فقه ابن حنبل ج3 ص57و کتابشرح الزركشي ج2 ص399آمده است .
[FONT=Arial Black]صحابه اي متعه کرده و يا آن را جايز مي دانسته اند :
[FONT=Arial Black]ما اکنون فهرستي از اسامي بعضي از کساني را که در کتب اهل سنت ، قول به حليت متعه از ايشان نقل شده است ذکر مي کنيم:
[FONT=Arial Black]جابر بن عبداللَّه انصاري :
[FONT=Arial Black]صحيح مسلم ج2 ص1022 باب نكاح المتعه چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت
[FONT=Arial Black]مصنف عبد الرزاق ج7 ص499 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
[FONT=Arial Black]عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]و...
[FONT=Arial Black]عمران بن حصين خزاعي :
[FONT=Arial Black]صحيح بخاري ج 4 ص 1642 چاپ دار ابن کثير بيروت 1407 كتاب التفسير باب "فمن تمتع بالعمرة إلي الحج" (بقره أيه 196)
[FONT=Arial Black]مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 436 چاپ موسسه قرطبه مصر
[FONT=Arial Black]المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي
[FONT=Arial Black]التفسير الكبير ج10 ص41 چاپ دار الکتب العلميه بيروت سوره نساء ذيل آيه "فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً"
[FONT=Arial Black]تفسير قرطبي ج5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره
[FONT=Arial Black]ابو سعيد خدري :
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت
[FONT=Arial Black]عبداللَّه بن مسعود :
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]سلمة بن اكوع :
[FONT=Arial Black]المحبر ص 289 باب من کان يري المتعة من أصحاب النبي
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14023 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
[FONT=Arial Black]کنز العمال ج 16 ص 219 ح 45731 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
[FONT=Arial Black]امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام :
[FONT=Arial Black]التفسير الكبير ج10 ص43چاپ دار الکتب العلمية بيروت ذيل آيه متعه سوره نساء
[FONT=Arial Black](روايت نهي عمر از متعه به نقل ازامير مومنان):
[FONT=Arial Black]الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت - تفسير الطبري ج 5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت - المصنف ج7 ص500 شماره 14029 - كنز العمال ج16 ص219ح &rlm 45728 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
[FONT=Arial Black]ابن حزم نيز مي گويد در مورد متعه از امير مومنان روايات مختلفي نقل شده است (بعضي جواز و بعضي حرمت):
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]سعد بن أبي وقاص:
[FONT=Arial Black]صحيح مسلم ج2 ص 898 کتاب الحج باب جواز التمتع چاپ دار احياء التراث العربي بيروت
[FONT=Arial Black]مسند أحمد بن حنبل ج1 ص181 چاپ موسسة قرطبه مصر و...
[FONT=Arial Black]اشکال : اين روايت و باقي روايات نقل شده از سعد مربوط به متعه حج است .
[FONT=Arial Black]پاسخ : در روايت وي لفظ متعه آمده است ؛ علماي اهل سنت اين روايت را مربوط به متعه حج( حج تمتع) مي دانند ولي خود سعد در اين روايت گفته است: زماني متعه کرديم که معاويه کافر بود و همگان مي دانند که حج تمتع رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در سال حجة الوداع بوده است و معاويه در آن سال اسلام آورده بود .
[FONT=Arial Black]پس اين روايت مربوط به قبل از آن زمان مي گردد و مقصود از آن متعه نساء است نه حج .
[FONT=Arial Black]عمرو بن حريث (حويرث) :
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14025 و ص500 ش 14028 و 14029 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
[FONT=Arial Black]کنز العمال ج 16 ص 217 ح 45712 چاپ دار الکتب العلمية بيروت
[FONT=Arial Black]فتح الباري ج9 ص172چاپ دار المعرفة بيروت
[FONT=Arial Black]سنن كبري بيهقي ج&rlm7 ص&rlm237 چاپ مکتبة دار الباز مکة المکرمة
[FONT=Arial Black]أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
[FONT=Arial Black]معاوية بن ابي سفيان:
[FONT=Arial Black]معاويه در ماجراي فتح مکه اسلام آورد . وي در زمان فتح طائف ، زني به نام معانه را متعه نمود . اين زن ، تا زمان خلافت معاويه زنده ماند و معاويه همه ساله هدايايي براي وي مي فرستاد . پس ادعاي حرمت متعه در فتح خيبر يا بعد از آن و حتي در ماجراي فتح مکه نمي تواند صحيح باشد .
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
[FONT=Arial Black]مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14026 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
[FONT=Arial Black]سلمة بن أميّة:
[FONT=Arial Black]مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14024 باب المتعة چاپ المکتب الإسلامي بيروت
[FONT=Arial Black]جمهرة انساب العرب ابن حزم ص&rlm 159 ذيل بحث بنو جمح
[FONT=Arial Black]الإصابة حرف السين المهملة القسم الأول
[FONT=Arial Black]المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
[FONT=Arial Black]فضالة بن جعفر بن أمية:
[FONT=Arial Black]أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الکتب العلمية بيروت
[FONT=Arial Black]ربيعة بن أمية:
[FONT=Arial Black]موطأ مالك ج2 ص542، ح&rlm1130 باب نكاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي مصر
[FONT=Arial Black]